-
امان از شام، از شام، از شام...
یکشنبه 11 دی 1390 08:50
ما ایرانی ها رسوم قشنگی داریم؛ غریب نوازیم. تا یک مسافر می بینیم، صرفنظر از مذهب و ملیتش، تلاش می کنیم هرچه در توانمان است امکانات راحتی اش را مهیاکنیم، وقتی هم که آهنگ خداحافظی سردهد از توشه راه و خاتم و زعفران و ... هدیه اش می دهیم با عذرخواهی که برگ سبزی بیش نیست! حتی اگر اطمینان داشته باشیم که این ملاقات اول و آخر...
-
مرا به آرزویم برسان!
پنجشنبه 8 دی 1390 21:22
یا نورالمستوحشین فی الظلم... خرابه تاریک است... ... و بلغنی منای، رقیه را به بابا برسان! شب جمعه است شب پنجم صفر از زبان رقیه کمیل بخوانیم؛ و لا تقطع من فضلک رجایی خدایا! امیدم را به کرمت نا امید نکن، واکفنی شر الجن و الانس من اعدآئی خدایا مطمئن نیستم همه اینهایی که آزارمان می دهند انسان باشند، یا سریع الرضا! ای...
-
لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الاِْسْلامَ ...
چهارشنبه 7 دی 1390 08:52
حجم مصائب اهل بیت برای کاسه متلاطم روح ما زیادی بزرگ است! برای یک عمر گریستن ما یادآوری شرم آن کنیز کافی است که تا بانوی خویش بازشناخت از مرکب به زیر آمد و گیسو پریشان بر یزید وارد شد که وای بر تو؛ حرم خویش پوشانده ای و اهل بیت رسول خدا برهنه بر آفتاب... نامش هنده بود! *** گفتند خارجی ها بر دروازه شهر فرود آمده اند،...
-
و منهم من ینتظر...
سهشنبه 6 دی 1390 12:01
خبر شهادت ابن مسهر را که به امام دادند حضرت دست به دعا برداشتند؛ خداوندا! برای ما و شیعیان ما نزد خود جایگاه والایی قرار ده، که در بطن رحمت تو با هم باشیم. تو بر هر چیز توانایی.* دوست دارم بنویسم برای وفای به عهد ثانیه ها را صبورانه تحمل می کنیم! * اللهم اجعل لنا و لشیعتنا عندک منزلاً کریماً و اجمع بیننا و بینهم فی...
-
وطن من ...
یکشنبه 4 دی 1390 09:13
... من در سرزمینی زندگی می کنم که مردم صبحشان را با سلامی چو بوی خوش آشنایی می آغازند و بعد از ظهرها در امتداد سروهای خرامان قدمی میزنند تا دل تنهایی شان تازه شود... در سرزمینی که از طفل شش ماهه تا پیرمرد نود ساله اش سیاست می آموزند اما سیاسی کار نمی شوند! در وطن من یک راننده تاکسی می تواند استاد دانشگاه باشد و آنچنان...