قاف

عاقبت سی مرغشان سیمرغ شد

قاف

عاقبت سی مرغشان سیمرغ شد

...پایان

 

مهم نیست چقدر بی وزن باشد 

 

می خواهم اینگونه ینویسم 

 

تا هر خط این سطور 

 

با یاد تو 

 

به پایان رسیده باشد 

 

جوابیه


سلام همصحبت دیرین

شاید اولین نباشی

اما؛ دیرگاهی ست می شناسمت

و

در بندی حتی اگر دربند نباشی!

به حساب ما چرتکه می اندازی

به حساب مولانا مفتعل می شماری

***

زمان رفته ما آنقدرها هم بی حساب نیست

با خورشید و ماه محاسبه می کنیم

بعد روی دیوارهای فلبمان چوب خط می کشیم

حالا تو از دنیای مدرن آمده ای به سرزمین ما

تا حساب زمان از دست رفته را...

راستی هم صحبت دیرین

امروزی تر از همه واژه ها

باطری ساعت شما چقدر شارژ دارد؟!

***

گفته بودی روز تحویل نمی شود

راست گفتی؛

برای ما ای کاش لحظه ها هم تحویل می شد!

برای تحول یک سال صبر می کنی که چه؟

هر لحظه از این قبای کهنه به درآ

***

گاهی به چشم به راهی عزیزی بخواب

تا بدانی زیر پلک انتظار چه می گذرد...

***

من برای خودم می نویسم

تا فراموش کنم

   برای تو

   تا به یادم آوری

         برای او

        ...

فارغ از سبک و قالب
.
.
.
روزگار بازی با کلماتم سرآمده،

برای نقطه چین ها می نویسم

برای علامت سوال ها

حتی گاهی علامت تعجب ها!!!

و عطر سیب،

              هنوز هم دلتنگم...