قاف

عاقبت سی مرغشان سیمرغ شد

قاف

عاقبت سی مرغشان سیمرغ شد

این روزها

این روزها کمتر می نویسم

بیشتر می خوانم

جا به جای هستی سرشار خواندنی هاست

از خودم شروع کرده ام

که کتاب وجودم بر دو تقسیم می شود

من و تو!

که در دلم خانه کرده ای،

و قلبم را تسخیر...

این روزها؛

به هر تقویمی که نگاه می کنم

چشمم تا محرم پیش می رود

ماه تو...

محض یار مهربان

عرض تبریک آقا

ای نفسها به فدای کف نعلین شما

اندکی تند قدم بردارید...

روز جوان

امروز را مباهات خویش دان که روز اشارت ابروی یار است و امتداد سرخ فرات.

روز علی اکبر شدن که نه! روز اَشبه الناس گردیدن به سرو عرش آسای خانه حسین(ع) که نَمی از رشادت و غیرتش، سماع هفت دریا را کفاف می دهد و عشق، خاک پای اوست؛

روز جوان، جوانی که شأن نزول آیه پیروزی است و مهبط لطف پروردگار و فرشته تر از ملائک در زلال لحظه های ناب سُبحه و سجده.

شیواترین تغزل دوست ، گوارای وجودتان ،

روزتان مبارک...

بازی های کودکانه


تازه میفهمم بازی های کودکی حکمت داشت

تمرین روزهای نفس گیرزندگی بود

قطعا روزی صدایم را خواهی شنید... روزی که نه صدا اهمیت دارد نه روز..

این آینده ,کدام بود که بهترین روزهای عمر را حرامِ دیدارش کردم؟


“                          زنده یادحسین پناهی