قاف

عاقبت سی مرغشان سیمرغ شد

قاف

عاقبت سی مرغشان سیمرغ شد

روزی امشب

دو هفته ایست که ظرف نباتمان خالی است

و آه می کشم و حسرت خراسان را...

 

دل به مشهد داریم؛

به یک نفس نشستن زیر رواق آویزها و عطر گرفتن از اسپند و گلاب ناب رها در هوای پَرِ پرواز ملائک...

آقا ! چشم هامان، آهوست  و دست هامان ، کبوتر...

نور این شب را به چشمها و دستهامان بریز...

دل به مشهد داریم ؛ به همان پنجره، به همان سلام، به همان رضا(ع) و آه می کشیم حسرت خراسان را... (میلاد کریمی)