قاف

عاقبت سی مرغشان سیمرغ شد

قاف

عاقبت سی مرغشان سیمرغ شد

دوستتان دارم

 

 

امام صادق علیه السلام :

رَجُلاً یَسأَلُ اَبا عَبدِ اللّه  علیه السلام فَقالَ: الرَّجُلُ یَقولُ أَوَّدُکَ، فَکَیفَ أَعلَمُ أَنَّهُ یَوَدُّنى؟ فَقالَ: اِمتَحِن قَلبَکَ، فَإن کُنتَ تَوَدُّهُ فَإنَّهُ یَوَدُّکَ؛
 

شخصى از امام صادق علیه السلام پرسید: گاهى به من گفته مى شود: دوستت دارم. از کجا بدانم که (راست مى گوید و) دوستم دارد؟ حضرت فرمودند: قلب خودت را بیازماى، پس اگر تو او را دوست دارى، بدان که او نیز تو را دوست دارد.
 


کافى، ج2، ص652، ح2  

 

 

 

دوستتان دارم!

 

 

سردرگم

 

 

زمین تنهاست 

 

آسمان تنهاتر 

 

و در این میانه 

 

غباری  

 

معلق مانده است! 

 

سرگردان

 

 

خسی سرگردان 

 

سوار موج جویبار 

گردابی است در این میان 

 

می چرخم و می چرخم 

 

............................... 

 

آااااااااااااااااااااای تو مهربان ! 

 

صافی صبور چشمه سار 

 

مرا دریاب... 

 

حول حالنا...



نفست طراوت بهار دارد


و حضورت عطر خاک باران خورده می آورد


با کدام نم باران از آسمان


نازل خواهی شد،


دل را زیر کدام صاعقه جلا دهیم


حول حالنا الی احسن الحال



فواید تکنولوژی



بغض رهایم نمی کند


اما در جواب پیامک احوالپرسانه ات می نویسم:


عالی ام، هیچ وقت به این خوبی نبوده ام!


...


اشکم در آمده!


نوشته ای:

"قشنگی فاصله در این است که یادمان می اندازد کسی هست تا دلتنگش شویم"


فاصله مان آنقدر زیاد شده، که حقیقت خودمان را در مجاز عبارات گم کرده ایم...


و تو مدتهاست از حالم خبر نداری!



جستجوگر

 

برای آغازت  

 

نمایشنامه ای نوشته ام 

 

که در آن نقشی ندارم 

 

و تو 

 

تنها 

 

" جستجوگر"ی... 

 

حالا؛ تمام شهر را بگرد! 

 

می خواهم مشابهی بیابی 

 

که لبت را  

                

                 خندان کند 

 

دلت را 

 

                  خون...! 

 

سرزمین آفتاب


برای نبودنت نوشتنم نمی آید


..............................


دوست دارم نباشی


و ازدور عاشقت باشم

.

.

نزدیک که می شوی


مرگ بر وجودم سایه می افکند


بوی کافور می شنوم


رد خون می بینم


.....................


دوست دارم از دور عاشقم باشی


و تمام راههایت رو به خلوتم


مسدود باشد

.

.

بوران بود


و راهدار خوبی نداشتیم


بهمن تمام جاده را ویران کرد


حالا از پشت خرابه ها


سایه محو تو آزارم می دهد

.

.

دوست دارم در سرزمین آفتاب زندگی کنم


تا حتی به سایه ام هم نرسی!!!



ربیع الأنام


نیمی از یاسین روزی دقایق پایان سالمان شد و نیم دیگر آغازگر سال نو!

۱۴ بار آیه نور خواندیم تا فراموشمان نشود زیر سایه کدام آسمان هستیمان برقرار است...

هوا هنوز سرد است اما از لحظه تحویل سال گرمای حضور تو انگار أحسن الحالی برایمان رقم زده که بر وجودمان بارقه امید می تاباند؛


السلام علیک یا ربیع الأنام و نضرة الأیام


بهارتان قرین اجابت آرزوهایتان