قاف

عاقبت سی مرغشان سیمرغ شد

قاف

عاقبت سی مرغشان سیمرغ شد

رفتار من



رفتار من عادی است
اما نمی دانم چرا
این روزها
از دوستان و آشنایان
هرکس مرا می‌بیند
از دور می‌گوید:
این روزها انگار
حال و هوای دیگری داری!

اما
من مثل هر روزم
با آن نشانیهای ساده
و با همان امضا، همان نام و با همان رفتار معمولی
مثل همیشه ساکت و آرام

این روزها تنها
حس می کنم گاهی کمی گنگم
گاهی کمی گیجم
حس می‌کنم
از روزهای پیش قدری بیشتر
این روزها را دوست دارم
گاهی
- از تو چه پنهان -
با سنگها آواز می‌خوانم
و قدر بعضی لحظه‌ها را خوب می‌دانم
این روزها گاهی
از روز و ماه و سال، از تقویم
از روزنامه بی خبر هستم

حس می‌کنم گاهی کمی کمتر
گاهی شدیدا بیشتر هستم حتی اگر می‌شد بگویم
این روزها گاهی خدا را هم
یک جور دیگر می‌پرستم

از جمله دیشب هم
دیگرتر از شب‌های بی‌رحمانه دیگر بود:
من کاملا تعطیل بودم
اول نشستم خوب
جوراب‌هایم را اتو کردم
تنها - حدود هفت فرسخ - در اتاقم راه رفتم
با کفش‌هایم گفتگو کردم
و بعد از آن هم
رفتم تمام نامه‌ها را زیر و رو کردم
و سطر سطر نامه‌ها را
دنبال آن افسانه‌ی موهوم
دنبال آن مجهول گشتم
چیزی ندیدم
تنها یکی از نامه‌هایم
بوی غریب و مبهمی می‌داد
انگار
از لابه لای کاغذ تا خورده‌ی نامه
بوی تمام یاس‌های آسمانی
احساس می‌شد

دیشب دوباره
بی تاب در بین درختان تاب خوردم
از نردبان ابرها تا آسمان رفتم
در آسمان گشتم
و جیب‌هایم را
از پاره‌های ابر پر کردم
جای شما خالی!
یک لقمه از حجم سفید ابرهای تُرد
یک پاره از مهتاب خوردم

دیشب پس از سی سال فهمیدم
که رنگ چشمانم کمی میشی است
و بر خلاف سال‌ها پیش
رنگ بنفش و ارغوانی را
از رنگ آبی دوست‌تر دارم

دیشب برای اولین بار
دیدم که نام کوچکم دیگر
چندان بزرگ و هیبت آور نیست

این روزها دیگر
تعداد موهای سفیدم را نمی‌دانم

گاهی برای یادبود لحظه‌ای کوچک
یک روز کامل جشن می‌گیرم
گاهی
صد بار در یک روز می‌میرم
حتی
یک شاخه از محبوبه‌های شب
یک غنچه مریم هم برای مردنم کافی است

گاهی نگاهم در تمام روز
با عابران ناشناس شهر
احساس گنگ آشنایی می‌کند
گاهی دل بی دست و پا و سر به زیرم را
آهنگ یک موسیقی غمگین
هوایی می‌کند

اما
غیر از همین حس‌ها که گفتم
و غیر از این رفتار معمولی
و غیر از این حال و هوای ساده و عادی
حال و هوای دیگری
در دل ندارم
رفتار من عادی است

(مرحوم قیصر امین پور)

... گویی رفتار من هم اینچنین عادی شده است...

نظرات 15 + ارسال نظر
سیمرغ شنبه 6 خرداد 1391 ساعت 00:22

نه از مهر و نه از کین می نویسم
نه از کفر و نه از دین می نویسم

دلم خون است ، می دانی برادر
دلم خون است ، از این می نویسم
(مرحوم قیصر)

حسین شنبه 6 خرداد 1391 ساعت 00:23

این دل به کدام واژه گویم چون شد
کز پرده برون و پرده دیگر گون شد

بگذار بگویمت که از ناگفتن
این قافیه در دل رباعی خون شد
(قیصر امین پور)

احمد-ا شنبه 6 خرداد 1391 ساعت 12:44

« و ناگهان چقدر زود دیر شد »

۱۲۱۵۴ شنبه 6 خرداد 1391 ساعت 19:57 http://niloo12154.blogfa.com

از نبودنت دیوانی نوشته ام که پایان فصل عاشقی چاپ میشود انگار

تارمی سه‌شنبه 9 خرداد 1391 ساعت 00:02

خدا رحمت کنه قیصر امین پور را.چقدر این شعرش زیباست.
دست شما هم درد نکنه با این انتخاب خوب و قشنگ و خوش سلیقگی تون

همزادعاشقان جهان شنبه 13 خرداد 1391 ساعت 13:42 http://www.tapesh74.blogfa.com

آنچه راعقل به یک عمر بدست آورده ست...دل به یک لحظه بهم میریزد...
خوشحالم اومدی...هرچند خیلی دیر...

سیتاک یکشنبه 14 خرداد 1391 ساعت 11:36 http://sitaak.blogsky.com

سلام
بابت تبریک روز آسمانی میلاد امام علی (ع ) خدمت رسیدم .
این روز بزرگ بر جمیع محبان حضرتش مبارکباد .

ANNA دوشنبه 15 خرداد 1391 ساعت 06:26 http://www.gong.blogsky.com

سلام

اگر برای احمد دیر به دیر می ایی
یا به قول شعرت سرت و سایه ات سنگین است
برای من اصلا نمی ایی

ANNA دوشنبه 15 خرداد 1391 ساعت 06:27 http://www.gong.blogsky.com

رفتار همه این روزها همین است
و او که می نوشت زودتر ازما فهمیده بود

فقط کم و زیاد دارد
بگیر نگیر دارد
همین

ی دوس پنج‌شنبه 18 خرداد 1391 ساعت 11:50 http://asemane-tabdar.blogsky.com/

سلام بر سیمرغ عزیز
بسیار زیباس
فک میکنم تغییرات درونی ب این صورت باشه
(رشدیافتگی مثبت عقلی)
در ظاهر عادی ب نظر میرسه...
خیلی زیبا بود این آپ...
ممنون

همزادعاشقان جهان شنبه 20 خرداد 1391 ساعت 10:37

"یک تخم مرغ اگر از درون بشکند آغازگر یک زندگیست و اگر از بیرون بشکند پایان دهنده آن..."
"تغییرات بزرگ از درون نشات میگیرند..."

پرستو سه‌شنبه 23 خرداد 1391 ساعت 18:45 http://www.parastohadi.blogsky.com

قبلا از من گله داشتی چرا لینکت نیست حالا من گله دارم کو لینکم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/////////

همزادعاشقان جهان چهارشنبه 24 خرداد 1391 ساعت 22:21 http://www.tapesh74.blogfa.com

"صدای بی تفاوتیهایت آزارم میدهد ...



آرامتر سکوت کن ...."

آنا پنج‌شنبه 25 خرداد 1391 ساعت 10:03 http://www.gong.blogsky.com

دیگر به همه چیز شکـــ کرده امـــ

می گویند : اب نطلبیده ، مُـــــراد استـــ .

هر چهــــ بالا پایین می کنمــــ ، نمیـــ فهممــــ

اینـــ چشمانمــــ پس کـــِـــی مراد میگیرند ؟!!!



سلام عزیز دل
خوب مهربان
مدتی ست ترک گنگ کرده ای
طاعون که مرد
درست
اما من هنوز هستم
نظرات را بسته ام
قرار است دوباره منزوی شوم
قرار است دوباره حصار بکشم
دور تا دور خودم
انگار خودم بهتر است
از هیاهو به دور
می خواستم بگویم
ساعت
راس دلتنگی ست
بیا

کمی از خودت بگو
حداقل بگو خوبی ؟
امید که خوب باشی

آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهلنه ای است که قربانی ات کنند...


خوب بودن دوستان؛ نشانه ای است بر خوب بودن من...
به عشق خوبان خوبیم

پرنده پنج‌شنبه 25 خرداد 1391 ساعت 14:03 http://salami2bareh.blogfa.com/

قیصر هم شیدا شده بوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد