قاف

عاقبت سی مرغشان سیمرغ شد

قاف

عاقبت سی مرغشان سیمرغ شد

دیوانه...

این شمع ها که سوگ غریبانه می کنند
مستانه اند و یاری پروانه می کنند


باز این چه شورش است که در خلق عالم است
کز آن چنین تلقّی افسانه می کنند!


مانند جغد، می شدم ای کاش بعد تو...
از غصه ات سکونت ویرانه می کنند


موها اگر شلخته و در هم شود خوش است؛
میراث مادر است اگر شانه می کنند


آواره اند مملکتی از فرشته ها
بر شانه های گریه کنان لانه می کنند


در منّت طریقت ارباب حکمتیم
دیوانه می کنند که دیوانه می کنند!




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد