قاف

عاقبت سی مرغشان سیمرغ شد

قاف

عاقبت سی مرغشان سیمرغ شد

مادر...

آقا جان:


موکول می کنم گله هجر را به بعد


امروز حال مادرتان رو به راه نیست...

نظرات 10 + ارسال نظر
حسین چهارشنبه 6 اردیبهشت 1391 ساعت 15:01

ابریست کوچه کوچه، دل من ، خدا کند
نم نم، غزل ببارد و توفان به پا کند

حسّی غریب در قلَمَم بغض کرده است
چیزی نمانده پشت غزل را دوتا کند

مضمون داغ و واژه و مقتل بیاورید
شاید که بغض شعر مرا گریه وا کند

با واژه های از رمق افتاده آمدم
می خواست این غزل به شما اقتدا کند

حالا اجازه هست شما را از این به بعد
این شعر سینه سوخته، مادر صدا کند؟

مادر! دوباره کودک بی تاب قصه ات ...
تا اینکه لای لای تو با او چه ها کند

یادش بخیر مادرم از کودکی مرا
می برد تکیه، تکیه که نذر شما کند

یادم نمی رود که مرا فاطمیه ها
می برد با حسین شما آشنا کند

در کوچه های سینه زنی نوحه خوان شدم
تا داغ سینه ی تو مرا مبتلا کند

مادر ! دوباره زخم شما را سروده ام
باید غزل دوباره به عهدش وفا کند:

یک شهر ، خشم و کینه ، در آن کوچه – مانده بود
دست تو را چگونه ز مولا جدا کند

باور نمی کنم که رمق داشت دست تو
مجبور شد که دست علی را رها کند ...

تو روی خاک بودی و درگیر خار بود
چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند

نفرین نکن، اجازه بده اشک دیده ات
این خاک معصیت زده را کربلا کند

زخمی که تو نشان علی هم نداده ای
چیزی نمانده سر به روی نیزه وا کند

باید شبانه داغ علی را به خاک برد
نگذار روز، راز تو را برملا کند ...

گفتند فاطمیه کدام است ؟ کوچه چیست؟
افسانه باشد این همه؛ گفتم خدا کند

با بغض، مردی آمد از این کوچه ها گذشت
می رفت تا برای ظهورش دعا کند

از کوچه ها گذشت ... و باران شروع شد
پایان شعر بود که توفان شروع شد

حسن بیاتانی

احمد-ا پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 08:28

اگر ما رو به راه بودن حال مادر را پسندیدیم
رو به راه نبودن حال مادر را . . .
هم

ی دوس پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 12:50 http://asemane-tabdar.blogsky.com/

تارمی پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 22:11 http://deledaryai.blogsky.com

دلم گرفته.دلم خیلی گرفته.
کاش مادرم کنارم بود.دلم برای آغوش پرمهر مادرم تنگ شده تا سر بر شانه اش بگذارم و با اشکهایم تمام غصه هایم را بیرون بریزم . دستان مهربانش اشکهایم را پاک کنند و بوسه های پرمهرش مرا از همه غصه های عالم رها کنه.
مادرم با تمام وجود دوستت دارم.

حسین شنبه 9 اردیبهشت 1391 ساعت 11:11

دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو

چشمها جز به اشک شسته نمی شوند...

مشکاة دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 ساعت 06:27 http://mishkaat.persianblog.ir/

تصور کن جمع کوچکی را که از تدفین شبانه مادری برگشته باشند....مرا روضه، همین کافیست...

پرنده سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1391 ساعت 14:27 http://salami2bareh.blogfa.com/

ممنون که به یادتونه که به یادمون میارید که به یاد آوردن بعضی چیزا رو به یاد داشته باشیم

تارمی سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1391 ساعت 21:48 http://deledaryai.blogsky.com

سلام


منم با شیفت دلتنگی آپم.بهم سر بزن

ریما چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 ساعت 13:31 http://darkphoenix.blogsky.com

مهاجر جمعه 12 خرداد 1391 ساعت 01:43

اللهم عجل لولیک الفرج
یا فارس الحجاز ادرکنی
یا صاحب الزمان ادرکنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد