بغض رهایم نمی کند
اما در جواب پیامک احوالپرسانه ات می نویسم:
عالی ام، هیچ وقت به این خوبی نبوده ام!
...
اشکم در آمده!
نوشته ای:
"قشنگی فاصله در این است که یادمان می اندازد کسی هست تا دلتنگش شویم"
فاصله مان آنقدر زیاد شده، که حقیقت خودمان را در مجاز عبارات گم کرده ایم...
و تو مدتهاست از حالم خبر نداری!
ziba minevisid..
ghaaf baraye man ham ziad harf dashteh hamishe
http://sepehrfaridi.blogsky.com/1391/01/04/post-59/
سلام دوست جدید
به قول خودت:
"قوی باش....
جمعه 4 فروردین ماه سال 1391
قوی باش !
این (قوی) مدت های زیادیست که فکرم را مشغول کرده !
گاهی با خودم فکر میکنم ( قوی) تشکیل شده از (ق) +(وی)
(ق ) که همان قاف است ... و شاید هم همان قله ء (قاف) باشد اصلا ! جایی که انسان خودش را زیر بال و پر سیمرغ وجودش احساس میکند..آرام و بی دغدغه...
(ق)...و ادامه اش هم (وی) است !
وی همان (او) است !
(او) همان (هو) است !
و ( هو) همان (الله ) است و الله همان خداست
(خدایی) که مرا و تو را در قله ء قاف وجودش گرم در آغوش گرفته است.....
و باز ....
امیدوارم .... امسال هم (قوی )باشیم ....
.
.
.
سپهر 91"
سرای خودت است؛ همیشه منتظرت هستم!
امشبی را زودتر بخواب
برای فردا کار زیاد داری
باید سبزه ها را آماده پذیرش آن همه گره کنی!
پرسید:
کدام راه نزدیکتر است؟
گفتم:
به کجا؟
گفت:
به خلوتگه دوست
گفتم:
تو مگر فاصله ای میبینی بین دل و آن کسی که دل منزل اوست ؟
" نروم جــــز به هـــــــــمان ره که تـــــــــو ام راهنــــمایی "
تا حالا دقت کردین بعضیها مثل کبریت میمونن ...
خودشون ارزش چندانی ندارن، ولی میتونن زندگیتو به آتیش بکشن !!!
گویند خدا همیشه با ماست,ای غم نکند خدا تو باشی...
" ولی نه من مترسکم
نه در دلم نشان غم
چرا درون لعبت جهان
به خنده تاب من نمی خورم؟
ز چشمه ی خیال خود
من آب هم نمی خورم "
کاش دل من هم به پیامی خوش بود...
به قول خواجه اهل دل:
" دیریست که دلدار پیامی نفرستاد... "
سلام بر سیمرغ گرامی
کلامتان آنقدر رسا و گویاست که مجالی برای حرفی دیگر باقی نمی گذارد .
به نکته ای مهم اشاره کردید که تقریبا همگان به آن مبتلائیم و به شخصه جز عذر تقصیر از کوتاهی های گاه و بیگاه حرفی ندارم .
انشاءالله وجودتان قرین آرامش و سعادت باشد .
لطفتان پایدار .
"چون صاعقه هر بار که عشق آمد و گل کرد
یک شعله نوشتند ملایک به حسابم "
و من تا به زمین خورده ام برخاسته ام
و دورتر از او خودم را لباسهایم را تکانده ام
تا مبادا بفهمد بخاطر داشتنش "خاکی"شده ام
و حالا پاک پاکم
" عجیب نیست که هیزم شکن بیاشوبد
درخت اگر که تو باشی دل از تبر ببری "!
خیلی عالی بود



دوست خوبی هستی
ولی بضی اوقات باید از چگونگی احوالاتت(واقعی) برای دوستت بگی
چون حس ششم دوستامون خیلی کم ب کمکشون میاد در این جور موارد...
ولی اگه بعدها بدونن ک مشکی بوده و یا دلتنگی بوده و بروز داده نشده خیلی از دستمون ناراحت میشن...
تجربه ی من اینو میگه
" همچو حافظ غریب در ره عشق
به مقامی رسیده ام که مپرس"
در هجوم ثانیه های وحشی
خاطراتت چه بی محابا
کوچ می کنند از کناره های نگاهم
.
.
زورقی اشک نشان دارم!
محاسبه زندگی را تازه آموخته ام
قدر مطلق یک لحظه عاشقانه با تو
بزرگتر از تمام ثانیه های نبودنت...
فراز ویرانه های دل خویش
معبدی ساخته ام
از اشک
که بی توجه به همه قوانین فیزیک
به سمت تو جاری می شود!