برای نبودنت نوشتنم نمی آید
..............................
دوست دارم نباشی
و ازدور عاشقت باشم
.
.
نزدیک که می شوی
مرگ بر وجودم سایه می افکند
بوی کافور می شنوم
رد خون می بینم
.....................
دوست دارم از دور عاشقم باشی
و تمام راههایت رو به خلوتم
مسدود باشد
.
.
بوران بود
و راهدار خوبی نداشتیم
بهمن تمام جاده را ویران کرد
حالا از پشت خرابه ها
سایه محو تو آزارم می دهد
.
.
دوست دارم در سرزمین آفتاب زندگی کنم
تا حتی به سایه ام هم نرسی!!!
خیلیییییییی عالی بود


حالا نوشتنتون نمیومدا
همینه ک میگن عشق صدای فاصله هاست
برای آن فاصله های مبهم
که صدایشان را مدتهاست نمی شنوم
حرفی دیگر بخوان
نقشی دیگر بزن!
خوب که نه
عالی بود
خصوصاْ نانوشته های
.................
.
.
اما :
اون آخر ( تا حتی به سایه ام هم نرسی!!!)
ایکاش . . .
بگذار در سایه تو
استراحت کند و
بعد برود و
از تو
حتی به سایه بان هم
خاطرات خوش داشته باشد !
سایه بان تمام دردهایت بودم
برای خداحافظی
پشته ای هیزم هدیه ام کردی
و چوب خشکی برافروخته...!
سلام
البته شوخی کردم . هر چه از دوست رسد نیکوست
این از آن مطلب هایی است که سخت می توان راجع به آن نظر داد . بوی کافور و رد خون ... به مزاج دل نازک ما نمی سازد...
مخاطب این مطلب هر که بود پشت جاده های تنهایی و زیر همان بهمن ها افتاده ... نجاتش بدهید !
اگر دل نازک من نبود
و طبع لطیف تو
کدام واژه
طعم رهایی از بهمن می چشید؟!
پاره های دلم
آیه های خشونت امروزند...
لطافت احساست را دریاب!
کاش بندر بودم
تا کنارم پهلو میگرفتی
طوفانی ام...
پهلویت
کناره ناآرام اقیانوس تنهایی ام
طوفان نگاهت
چه آرامم می کند...!
می خواهم با تو سخن بگویم....
می خواهم باز چهره ات را با همان لبخند کودکانه ببینم...
می خواهم هر چه انتهایش به اسم تو و یاد تو ختم می شود...
شعر هایم ناتمام ماندند...اسیر دلتنگی شدم من...
و خواب مرا به رویای با تو بودن می رساند...
کاش خیابان های شلوغ سهم ما نبود...
اما..غصه ای نخواهم خورد...اشکهایم را برای شانه های تو ذخیره خواهم کرد...
حرف های ناتمامم را به روی دیوار قلبم حک می کنم و با دیدنت همه را تکمیل می کنم...
آن روزها
افسانه دربه دری های کوچه و خیابان
قصه ما بود
...
این روزها
هیچ کلاغی
به خانه نمی رسد!
چرا ....................................؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
همه اینهائی که گفتی ترجمه لری اش میشه:
[دوری و دوستی]
آنقدر دورم
که الفبایم به حرفهای دوستی نمی رسد!
نبودنت در من آواز دوباره بودن را میافریند
پس نباش
میخواهم احساس کنم"هستم"
نیستی ام را به سخره نگیر
در من
آوای هزار اسب جنگی
به بودنت فرا می خواند...!
سلام
متنتون خیلی قشنگ بود اما رگه هایی از غم توش داشت
عیدتون مبارک
رگه های غم
از پشت برگ های شعورم پیداست
شعار امسالمان
شادی شما...
تازه فهمیده ام دنیا عوضی تر از این حرفهاست که بخواهد
انچه را که می خواهی به تو بدهد
کائنات دست در دست هم دادند که هر چه را دوست داریم
بدزدند تا رهایی را یادمان بدهند
چه سخت
چه عجیب
رها شده ام
در خلأ حضورت
به بی وزنی رسیده ام...!
سلام
دل نگران سیمرغ قاف نشین شدم ...
انشاءالله که اتفاقی موجب ملال شما نشده باشد و غیبت طولانی تان به دلیل سفر یا امر خوشایندی باشد.
هر کجا هستید
برایتان سلامت و سعادت آرزومندم .
مهرتان ماندگار .
سلام مهربان
از هفت وادی رانده شدیم
حالا چهل سال است
در تیه تنهایی
سرگردان دستگیری خضر
می گردیم و می گردیم...
قاف نهایت آرزوست!
به جای تمام کائنات
آمین بگو
دعای نبودنم را...!
ور نمی کنم
خیابانها تو را می برند
از من تا تو
من تمام ِ خیابانها را
از تو تا خودم
تنها برمیگردم
تنهایی
تمام سهم من
از خیابان های بدون تو!
ولی من میخواهم به من برسد...میخواهم به او برسم...دیگر تنم از فراق رنجور شده."بیهوده نفس میکشم"وقتی که هست,انگار همیشه بوده,ازبس که در خیالم غوطه ور بود.و وقتی نیست,انگار نبودنش همه جا هست...
نبودنت آهنگ زمان است
وقتی که باز ایستد!
دوست عزیز شما من رو لینک نکردی
من شما رو لینک کردم
پس در قسمت لینک های روزانه دومین گزینه آدرس کیه؟!!!